نوآوری اجتماعی چیست؟ (قسمت اول)
آنتادزه و وستلی (2010)، نوآوری اجتماعی را به این شکل تعریف می کنند: “فرآیندی پیچیده از محصولات، فرآیندها و یا برنامه هایی که به شکلی چشمگیر، روندهای پایه ای، منابع و جریان های قدرت، و یا تلقی از سیستم اجتماعی را که نوآوری در آن رخ می دهد، تغییر می دهند” . تمرکز بر فرآیند در نوآوری اجتماعی، به عنوان یک “امر ناگزیر”توصیف شده است (هوبرت، 2010، ص 42). احتمالا می توان تاکید شدید بر همکاری و تولید مشترک از طریق آزمایش و اغلب با بهره گیری آشکار از “تفکر طراحی”، را نیز در آن گنجاند (مثل: ادواردز-شاچتر و والاس، 2015). همکاری بین بازیگران متعدد، به عنوان شیوه های برای پرورش خلاقیت تقویت می شود (مثل: هوبرت، 2010)، و می تواند شامل متوسل شدن به منابع مختلف تامین مالی، از جمله از بخش خصوصی، باشد. تعهد نسبت به رویکردهای مشارکتی در نوآوری اجتماعی را میتوان به نحوه تعریف نتایج مورد نظر بسط داد، و از جمله تعریف مشترک اینکه چه نوع از تغییر به عنوان بخشی از فرآیند نوآوری اجتماعی مورد نیاز است، بی آنکه خصوصیت نتایج موردنظر از پیش تصریح گردد (کهنا و همکاران، 2015؛ مورای، کالیر-گرایس و مولگان، 2010). زبان مربوط به تغییر اجتماعی، تغییر سیستمی و دگرگونی مشترک است، به ویژه در رابطه با مقیاس بندی عمودی(از طریق سطوح یک سیستم)، به عنوان مکمل مقیاس بندی جانبی(گسترش به دیگر حوزه های جغرافیایی یا افراد بیشتر)، (برای مثال، نگاه کنید به: وستلی، آنتادزه، ریدل، رابینسون و جئوبی، 2014).
در رابطه با نوآوری اجتماعی، اندیشیدن به پیچیدگی، در تحقیقات مفهومی و تجربی، آشکار است، و برای مثال، بر روابط غیرخطی بین ورودی و اثر، اهمیت پیش زمینه و سازمان، و ویژگی نوظهور نتایج، تاکید می کند. پیچیدگی، در فرآیندهای درون اقدامات نوآوری اجتماعی (برای مثال، عوامل پویای اجتماعی در همکاری)، مشکلاتی که نوآوری اجتماعی آنها را هدف می گیرد (برای مثال، فقر به عنوان یک مسئله پیچیده)، و محیط پیرامون (برای مثال، تغییر جمعیتی سریع) مشاهده شده است (در رابطه با منابع پیچیدگی، نگاه کنید به: پریسکیل و همکاران، 2014). شایان ذکر است که گاه، تعاریف نوآوری اجتماعی این گونه فرض می گیرند که تغییرات یا دگرگونی های سیستمی مفید است (پل و ویله، 2009)، و این همسو با دیدگاه داهلر-لارسن (2016) است مبنی بر اینکه پروژه نوآوری، معانی ضمنی مثبت دارد، حتی با وجود این حقیقت که چیز جدید، همیشه بهتر نیست.
نوآوری اجتماعی مفهومی است که به شیوه هایی اشاره دارد که در آن تغییر نگرش ها، رفتارها یا ادراکات منجر به روش های جدید و پیشرفته اقدام مشترک در یک گروه و فراتر از آن می شوند.
نوآوری اجتماعی را می توان به عنوان “تغییر نگرش، رفتار یا درک گروهی از افراد که به شبکه ای از منافع همجوار پیوسته اند، تعریف نمود، که در ارتباط با افق تجربی گروه، منجر به روش های جدید و پیشرفته ای از اقدام مشترک درون گروه و فراتر از آن می شود” (نویمیر، 2016، ص 2).
در این مقاله استدلال می شود که نوآوری اجتماعی می تواند در توسعه رشد هوشمندانه، فراگیر و پایدار در راستای رشد اقتصادی جدید توسعه یابد و لزوما در برابر نوآوری های کسب و کار آشفته نگردند (مولگان، 2006). بطور قابل توجه، چنین رویکرد تجاری ایده آلی، همکاری، هماهنگی و یکپارچگی در میان بخش ها را بر می انگیزد.
نوآوری اجتماعی پیشرفته در آینده بستگی به مواردی دارد که در آن ها می توان همکاری در فرآیند MSP در بین ذی نفعان، کشورها، سیاست ها، بخش ها، بازیگران و نهادها را محقق نمود (سوما و همکاران، 2005؛ ون تاتنهوو و همکاران، 2015؛ راموس و همکاران، 2014 ) همکاری بطور واضح بستگی به انگیزه، تمایل و سطوح اعتماد به بازیگران دارد (هولم و سوما، 2016) که دوباره به ظهور کارگزاران دانشی بستگی دارد که می توانند مردم را به هم مرتبط نمایند، آن ها برانگیزند و در نهایت تغییر را تحقق بخشند. یک کارگزار دانشی، با توجه به این که این شخص سهامداران مختلف را به هم متصل نموده، به آن ها اطلاع رسانی می کند و اعتماد در میان آن ها را تشویق می کند، تنها می تواند به عنوان یکی از مقامات دولتی یا یک شهروند یا یک کارآفرین باشد.
چنین دریافت می شود که فن آوری های جدید و فن آوری های اطلاعات سریعا در حال توسعه هستند و بر تخیل و تصور آنچه را که ممکن است، یعنی شدت و طنین سهامداران، تاثیر می گذارد. با شناسایی این که نوآوری های تکنولوژیکی بر تنظیمات و محیط های درون سازمانی تاثیر می گذارند، آگاهی می تواند سه اصل رشد فراگیر، پایدار و هوشمند را تشویق نمود. با وجودی که می توان آن ها را در هم آمیخت، می توان ادعا کرد که هوشمندانه بودن می تواند تشدید را تحریک کند، جامعیت می تواند مقیاس را برانگیزد و پایداری می تواند بر محدوده تاثیر بگذارد.
از ابتدای سال 2000، نوآوری اجتماعی (SI) در سازمان های دولتی، تجاری، مدنی و شهری به عنوان وسیله ای جدید برای حل مشکلات اجتماعی و بهبود خدمات اجتماعی توجه بسیاری را به خود جلب کرده است (به عنوان مثال، آدامز و هس، 2010؛ کمیسیون اروپا، 2016؛ نستا، 2008؛ بنیاد شواب برای کارآفرینی اجتماعی، 2013؛ دفتر نوآوری اجتماعی و مشارکت مدنی در کاخ سفید، 2016الف). نوآوری اجتماعی که بطور گسترده تعریف شده، شامل توسعه و اجرای مداخلات، فرآیندها، برنامه ها، محصولات یا مدل های جدید برای پاسخگویی به نیازهای اجتماعی است (کمیسیون اروپا، 2013). نوآوری های اجتماعی (SIs) از بازیگران و ایده های پیش از این ناهمبسته و غیرمرتبطی منشا می گیرند که به منظور بهبود شرایط اجتماعی (نیکولز و همکاران، 2013)، و اغلب با تمرکز بر گروه های حاشیه نشین (کمسیون اروپایی 2016) گرد هم می آیند. روش های انطباق، همکاری و تقاضای مبتنی بر نوآوری اجتماعی به خوبی به پیچیدگی و عدم موفقیت در مسائل اجتماعی معاصر می پردازد (بورگون، 2011؛ مورای و همکاران، 2010). علاوه بر این، دولت ها و بازیگران در جوامع علمی، غیر دولتی و تجاری، نوآوری اجتماعی را به عنوان راهی برای تشویق تولید مشترک نتایج (بویل و همکاران، 2010) و توسعه یک “اقتصاد اجتماعی” (کوارتر و همکاران، 2009) می بینند.
ما ادبیات مبتنی بر رویه و مفهومی در مورد نوآوری اجتماعی را بررسی نمودیم. این ها نشان می دهد که نوآوری اجتماعی یک حوزه آشکار، بین رشته ای و مقطعی است که در طول دو دهه اول قرن بیست و یکم بهم آمیخته شده است. متخصصان و محققان نوآوری اجتماعی، دیدگاه های گوناگونی را در مورد نوآوری اجتماعی ایجاد کرده اند و هیچ تعریف یا مفهومی واحد در حال حاضر در حال تغییر نیست (وستلی، 2013).
ادبیات رویه گرا نشان داده است که اصطلاح “نوآوری اجتماعی” برای پوشش “طیف وسیعی از فعالیت ها” (تپسی، 2014: 8)، از جمله نوآوری های اجتماعی خاص (مثلا تامین مالی خرد، تجارت منصفانه) و راه های جدید برای پرداختن به نیازهای اجتماعی(مثلا کارآفرینی اجتماعی، سرمایه اجتماعی، مالیات اجتماعی) مورد استفاده قرار گرفته است (سیگ، 2016الف). آزمایشگاه های نوآوری اجتماعی، مراکز فعالیت و مراکز رشد نیز بخشی از خانواده نوآوری اجتماعی هستند (نستا، 2014؛ سیگ، 216ب). ما دامنه جستجوی خود برای مطالعات تجربی ارزیابی ها در زمینه های نوآوری اجتماعی را برای پرداختن به طیف گسترده ای از فعالیت ها که در عمل، دربردارنده استفاده از نوآوری اجتماعی به عنوان واژه مادر هستند، تعیین می نماییم.
در ادبیات مفهومی، ما تعاریف متعددی از نوآوری اجتماعی یافتیم. برای خوانش ارزیابی، ما احساس کردیم که مناسب ترین تعریف که با آن خوانندگان جهت می یابند، تعریف کمیسیون اروپایی (2013) بود، که ما در مقدمه خود به آن اشاره کردیم؛ با این حال، در رویکرد کلی ما در رابطه با این مطالعه، ما پند و مشاوره وستلی (2013) برای توجه به “نقاط ارتباط” در نحوه صحبت در مورد و نوآوری اجتماعی درک آن به جای “تقلا در مورد تعریف صحیح” را دنبال می کنیم (ص 2). ما همچنین یادآور می شویم که برخی از نویسندگان از نوآوری اجتماعی به عنوان یک مفهوم برای نشان دادن پویایی مداخلات تاریخی استفاده می کنند که توسط صاحب نظران در آن زمان به صراحت به عنوان نوآوری اجتماعی درک نمی شده است. به عنوان مثال، مولگان (2006) به دانشگاه آزاد انگلستان در دهه 1960 و گسترش متعاقب آن در سراسر جهان اشاره می کند که یک نوآوری اجتماعی است؛ در حالی که در جایی دیگر، مک گوآن و وستلی (2015) متوجه می شوند که “با وجود تازگی لایه سطحی روی آن نوآوری اجتماعی، یک پویایی مشترک تاریخ بشر است” (ص 54). برای جلوگیری از مشکلات روش شناختی مرتبط با تلاش برای تعیین بعدی این که آیا موارد مورد ارزیابی در مطالعات تجربی که ما برداشت کرده ایم، نوآوری های اجتماعی بوده اند یا خیر، ما جستجو خود برای مطالعات تجربی را به مطالعاتی محدود می کنیم که در آن نویسندگان خود به صراحت از اصطلاحات خانواده نوآوری اجتماعی برای توصیف موارد مورد ارزیابی استفاده کرده اند؛ به نظر ما، این نشان می دهد که نویسندگان موارد مورد ارزیابی خود را به عنوان نوآوری های اجتماعی درک می کرده اند و به همین ترتیب، مطالعات آن ها ممکن است به سوالات تحقیق ما مربوط باشد. ما متوجه هستیم که درک نویسندگان از موارد مورد ارزیابی خود در “ارزش چهره” همچنین مسائل روش شناختی را مطرح می کند که ما در بخش های روش شناسی و محدودیت های آن به آن اشاره می کنیم.
جان گارگانی، رئیس انجمن ارزیابی آمریکا (AEA) در درخواست خود برای پیشنهاد به کنفرانس سالانه ی 2016 نوشت، “هرچیزی که ارزیابی می کنیم طراحی شده است. هر ارزیابی که انجام می دهیم طراحی شده است. در حرفه ی ما، طراحی و ارزیابی برای حمایت از هدفی مشابه با یکدیگر آمیخته شده اند- تا دنیا را به جای بهتری برای زندگی تبدیل کنند”. همانطور که در این درخواست ذکر شد، برنامه های اجتماعی در حال حاضر شکل های بسیار متفاوتی به خود می گیرند که از برنامه هایی که توسط سازمان های غیردولتی اجرا شده اند تا خدماتی به افراد فراهم کنند، تا طرح های اثر مشترک که توسط سازمان های نیکوکاری حمایت شده اند و طرح های بخش خصوصی مانند شرکت های اجتماعی که گاهی هدف تغییر سطح سیستمی را دارند، گسترش پیدا می کنند. همانطور که طیف طرح ها متنوع می شود، طرحهای ارزیابی به کارگرفته شده نیز بایستی متنوع شوند.
طرح هایی که تحت نشان “نوآوری اجتماعی” (SI) راه اندازی می شوند بطورخاص نیازمند توجه هستند. درحال حاضر، چالش های مفهومی در رابطه با درک تفاوت های میان SIs و برنامه های اجتماعی مرسوم وجود دارد (پرسیکیل و بیر 2012).
در خلال 15 سال گذشته، تاکیدی بیش از پیش و واضح بر توسعه و پشتیبانی از SIs وجود داشته است، هرچند محتملا،ارزیابی SIs سابقهای طولانی داشته است (مولگان 2006). اصطلاح SI امروزه برای دلالت بر فزونی مدل ها و موجودیت ها استفاده می شود که برخی از آنها شامل سازمان های اعتباری خرد، مشارکت های نوآوری سازگار با محیط زیست و روش های پزشکی جدید است. صندوق نوآوری اجتماعی در ایالات متحده به تنها بیش از 295 میلیون دلار آمریکا را در بخش فدرال سرمایه گذاری کرده بیش از 627.5 میلیون دلار آمریکا را در تعهدات شرکا بین سالهای 2009 و 2016 جمع آوری کرد (شرکت ملی و خدمات اجتماعی 2016). دولت و موسسات در کانادا بصورت سالانه ده ها میلیون دلار را به پروژه های SI اختصاص می دهند (دولت بریتیش کلمبیا 2017؛ دولت کانادار 2014؛ موسسه ی خانوادگی جی.دبلیو. مککونل 2017a؛ انجمن علوم و پژوهش اجتماعی 2016).
هیچ تعریف واحدی که بطور گسترده برای SI پذیرفته شده باشد وجود ندارد، هرچند تلاش های متعددی برای ارتقای وضوح مفهومی آن در جامعه ی دانشمندان و شاغلان صورت گرفته است (چانها و دیگران 2015؛ ادواردز-شانچر و والانس 2017؛ لورنیک 2017؛ پول و ویله 2009؛ وستلی 2013). اصطلاح SI کاربردهای متنوع و گاهی اوقات مبهمی در متون دارد (پول و ویله 2009). برای مثال، وستلی و آنتازی (2010) این اصطلاح گاهی اوقات بجای “شرکت اجتماعی” و “دارایی اجتماعی” بکار می رود، علیرغم اینکه تفاوت هایی چشمگیر در وضعیت، اهداف و گروه های سرمایه گذاری بر این طرح ها وجود داشته است. SI برای برخی ناظران حالت تکیه کلام را بخود گرفته که بدون هیچ تلاشی برای دقت به مفهوم آن بکاربرده شده است (گادین 2015).
درمیان بارزترین تعریف ها، وستلی و آنتازی (2010)، SI را به عنوان “فرآیندی پیچیده از معرفی محصولات، فرآیندها یا برنامه های جدید تعریف کردند که به صورت اساسی جریان عادی، منابع و جریان های اقتدار یا باورهای سیستم اجتماعی را که نوآوری در آن اتفاق می افتد، تغییر می دهد” (صفحهی 2)؛ درحالی که مولگان، توکر، علی و سندرز (2007) این مسئله را موردتاکید قرار می دهد که SIs در درجه ی اول با استفاده از برآوردن نیازهای اجتماعی برانگیخته شده و ازطریق طیفی از گروه های سازمانی مثل دولت ها، بخش خصوصی، سازمان های غیرانتفاعی و جنبش های اجتماعی توسعه یافته اند که SIs را از نوآوری های شغلی که اساسا توسط به حداکثر رساندن سود برانگیخته شده اند، متفاوت میکند (مولگان 2006). ما برای هدف خود، SI را نسبتا گسترده تر از یک فرآیند یا محصول با هدف بدست آوردن کالای اجتماعی با استفاده از قادرکردن فعالان برای همکاری میان محدودیت های مرسوم تعریف کردیم، تا روابط و یا دیگر منابع را تغییر دهیم تا تغییر مثبت ایجاد کنیم. ما از این تعریف برای شامل کردن یا حذف کردن مطالعات در مثال ما استفاده کردیم (بخش روش ها را ببینیم).
سیاستگزاران، نهادهای غیردولتی، موسسات خیریه و کارآفرینان در سرتاسر دنیا، توجه فزایندهای نسبت به “نوآوری اجتماعی” به عنوان ابزاری برای پرداختن به مشکلات مختلف، از فقر و بی خانمانی گرفته تا تخریب محیط زیست، نشان داده اند. اما معنای حقیقی این اصطلاح چیست؟ این اصطلاح به عنوان یک مفهوم نسبتا جدید، فاقد معنای ثابت است. در معنای گسترده، این اصطلاح می تواند به خدمات و محصولات جدید، یا فرآیندها، قوانین و مقررات جدید اشاره داشته باشد که به برآورده شدن یک نیاز اجتماعی، مانند کاهش تعداد افراد بی خانمان در خیابان ها، تحصیل کودکان، یا حصول اطمینان از اینکه کالاها به طور مستمر برای دستمزد عادلانه تولید می شوند، کمک می کند. مزایای نوآوری اجتماعی در هر کجا که انجام شود، به جای افراد، به کل جامعه تعلق دارد، اگرچه در برخی از موارد، پروژه های نوآوری اجتماعی می توانند سود و بازده سرمایه گذاری نیز دربر داشته باشند.
با رواج و عمومیت یافتن مفهوم نوآوری اجتماعی، تلاش های بیشتری برای نظم بخشیدن به این رشته، با تعریف واضح و روشن این اصطلاح و تجزیه و تحلیل بهترین فعالیت ها، صورت گرفته است. تاکنون تلاش های کمی برای بررسی این مسئله انجام گرفته است که کشورها چگونه می توانند نوآوری اجتماعی را ترویج کرده و افراد جامعه را قادر به نوآوری سازند.
دیدگاهتان را بنویسید